راهنمای یافتن هدف و انگیزه در زندگی
دربخشی دیگر ازهمین شماره پرسشنامهای ساده را بهشما معرفی کردیم که بااستفاده ازآن میتوانید میزان علاقه به حرفۀ فعلی خودرا شناسایی کنید. اما درکنار علاقه، معنای این شغل و جایگاهش در زندگی شما نیز اهمیت بسیاری دارد.
به گزارش آلامتو به نقل از ماهنامه معیشت؛ درواقع پرسشهای مرتبط با رضایتمندی شغلی، تنها از دیدگاه کلانتر پاسخداده میشود. دیدگاهی که درآن هدف و معنای زندگی، برداشت شما از موفقیت و موارد مشابه مورد توجه قرار گرفته باشد.
پس اجازه دهید موضوع را با پرسشی ساده آغاز کنیم: حضور درچه شغلی موفقیت محسوب میشود؟ یا به بیان بهتر، اساساً موفقیت چیست؟
پاسخ بهاین سؤال نیازمند بررسی دقیقتر مفهوم موفقیت است. پیش از هرچیز باید معیارهای بیرونی مبتنیبر جایگاه سازمانی یا نظر افراد بالادستی را دربارۀ موفقیت کنار بگذارید؛ زیرا با این روش، برداشت شما از موفقیت به بیراهه خواهد رفت. ازخود بپرسید که صرفنظر از نیاز مالی و گذران زندگی، برای چه کار میکنید؟ اگر تمام تلاش شما بالا رفتن از نردبان سازمانی است و ارزش خودرا در پست خود میبینید، برداشتتان از موضوع بهکلی نادرست است.
بهعلاوه نباید حرفۀ کنونی را بهعنوان نوعی مسابقه با دیگران نگاه کنید؛ زیرا در نهایت موفقیت هرفرد به ملاکها و برداشت درونی خود او بستگی دارد. پس بهتر است پیش از تلاش برای تعیین ماهیت یک شغل مطلوب، بهروشی درست سؤال را مطرح کنیم.
انیشتین این نکته را بهصورت تأثیرگذاری مطرح کرده است. او میگوید: «اگر برای حل مهمترین مسئلهای که با آن مواجه هستم، تنها یک ساعت وقت داشته باشم، ازاین مدت، ۵۵ دقیقه را صرف یافتن پرسش مناسب میکنم.
زیرا اگر روش درست پرسیدن را بدانم، پاسخ بهسرعت و ظرف ۵ دقیقۀ باقیمانده پیدا خواهد شد.» ما نیز بهجای استفاده از پرسشهای کلیشهای دربارۀ شغل مطلوب، باید بار دیگر روی پرسشهای اصلی تأمل کنیم و معنا و مفهوم شغل خودرا در عرصهای وسیعتر بهدرستی بشناسیم.
در ادامه چند پرسش ضروری دربارۀ زندگی، موفقیت و ماهیت آن به شما پیشنهاد شده است. این پرسشها را میتوان در بیانهای مختلف طرح نمود. پس روی آنها تأمل کنید و پاسخها را در شرایط خاص خود بیابید. مطمئن باشید که با آگاهی ازاین موارد، تصمیمات شغلی نیز بهنحوی مؤثر ارتقا خواهد یافت و مسیر موفقیت پیش پای شما گشوده خواهد شد.
البته این پرسشها بهصورت مستقیم به حرفۀ فعلی شما مرتبط نیست و نوعی پرسشنامۀ شغلی محسوب نمیشود. درواقع این پرسشهای کلان زندگی با تمرکز روی وجوه عمده و طرح وسیعتر، معنای حرفۀ شما را در فرایند عمومی زندگی روشن خواهند کرد.
-
هدف شما چیست؟
مارک تواین نوشته است: «دو لحظۀ مهم زندگی شما، یکی زمانی است که بهدنیا آمدید و دیگری لحظهای است که میفهمید چرا بهدنیا آمدید.» اشارۀ این نویسندۀ مشهور به اهمیت هدف و شناخت آن در زندگی است. باید ازخود بپرسید که بهواقع چه میخواهید و چرا این خواسته برای شما اهمیت دارد.
البته یکی از مشکلات متداول در طرح این پرسش، اشتباه گرفتن اهداف با خواستههای مادی و موضوعات مورد علاقه است. بهطور مثال، هدف شما نمیتواند این باشد که پست بالاتری در سازمان داشته باشید، این فقط یک خواسته و تمایل است.
هدف شما باید به کلیت زندگیتان اشاره کند. برای نمونه بخواهید که تمام استعدادهایتان را محقق کنید، بهطور کامل شکوفا شوید یا به دیگران خدمت کنید. این اهداف هستند که کلیت زندگی شما را معنا میکنند. اگر اینگونه به مفهوم هدف زندگی نگاه کنید، خواستهها و نیازهای عادی و خارجی، شما را نخواهند فریفت و با عزمی راسخ بهسوی هدف اصلی حرکت خواهید کرد.
همچنین بخوانید: چگونه هدف زندگی خود را بیابیم؟
-
نقاط قوت شما چیست؟
پساز شناسایی هدف و همراستا با آن، باید به نقاط قوت خود نگاه کنید. این نقاط قوت شاکلۀ اصلی شخصیت شمایند و ابزاری مؤثر درجهت پیشرفت محسوب میشوند.
موفقیت پیش از هرچیز بهمعنای استفادۀ کامل از نقاط قوت و بهبود پیوستۀ آنهاست. سعی کنید فهرستی دقیق از تمام تواناییهای خود تهیه کنید و برای استفاده از آنها برنامهریزی نمایید. دراین مرحله هیچ اهمیتی ندارد که این استعداد خاص به پول و ثروت منتهی خواهد شد یا خیر. صرفاً تواناییهای معطلماندۀ خودرا بشناسید و برای کاربرد آن دست بهکار شوید.
برای مثال اگر جسمی قوی دارید، اما هرگز بهخوبی ورزش نکردهاید، بهسرعت برای استفاده از توانایی جسمانی خود برنامهریزی کنید. این نقاط قوت میتوانند هر عامل جسمانی و ذهنی را شامل شوند. حتی توانایی احساسی شما نیز باید دراین فهرست قرار گیرد.
برای نمونه اگر فردی هستید که با دیگران همدلی دارید و میتوانید به آنها کمک عاطفی کنید، بهسرعت برای استفاده ازاین توانایی خود دست بهکار شوید.
اگر این روش را بهکار گیرید، چنان شور و شوقی در زندگیتان ایجاد خواهد شد که پس از مدتی، از حجم خشنودی خود تعجب خواهید کرد.
-
آیا میتوانید برخود مسلط باشید و بهجای دیوار پل بسازید؟
غرور یکی از آفات زندگی است. بهویژه اگر بهدنبال موفقیت بهوجود آمده باشد. غرور باعث میشود به دور خود دیواری بلند بکشید و مسیرهای پیشرفت جدید را مسدود کنید.
درحالیکه موفقیت نیازمند پلزدن میان افراد و موقعیتهاست. کنترل غرور بیش از هرچیز به توانایی تسلط بر نفس بستگی دارد. باید بتوانید موقعیت کنونی را برمبنای واقعبینی تجزیهو تحلیل کنید و سهم تمام عوامل را بهدرستی درک نمایید. اگر مانع غرور را از پیش رو بردارید، موفقیت و دستیابی به اهداف بیشاز هرزمان بهشما نزدیک خواهد بود.
بهیاد داشته باشید که موفقیتها درکنار عوامل درونی و استعدادها، همواره ناشی از همراهی و کمک دیگران است. پس برخورد غرورآمیز و آزاردهنده با کسانی که مقدمات پیشرفت شما را ایجاد کردهاند، دور از انصاف خواهد بود.
-
نقطۀ مقابل موفقیت چیست؟
پاسخ این پرسش بهنظر ساده میرسد: نقطۀ مقابل موفقیت شکست است. اما این پاسخ سراسر نادرست است. موفقیت نقطۀ مقابل باختن و شکست خوردن نیست. درواقع این باور یکی از عوامل اصلی ناکامی افراد محسوب میشود. اگر شکست را نوعی عدم موفقیت میدانید باید هرچه سریعتر این باور نادرست را اصلاح کنید.
شکست مقدمۀ موفقیت هستند و راه را برای پیشرفت شما میگشایند. هیچ موفقیتی بدون بارها باختن بهدست نمیآید و اگر چنین شود، مدت زمان زیادی برجای نخواهد ماند. به گفتۀ مایکل جوردن، بسکتبالیست افسانهای آمریکا «هرگز شکست نمیخوریم، پیروز میشویم یا درس میگیریم.» او بهدرستی شکست را عاملی برای یادگیری و زمینهساز پیشرفت میداند.
همچنین بخوانید: مشخص کردن هدف در زندگی
-
پیچیدگیها و فرهنگ سازمانی را بهدرستی درک میکنید؟
پاسخ بهاین پرسش نیازمند اطلاعات دقیق از رفتارشناسی سازمانی و علوم مدیریت نیست، بلکه بیشتر به شهود شخصی و توانایی تحلیلی شما باز میگردد. بسیاری از صاحبان کسب و کارهای قدیمی که سواد آکادمیک هم ندارند، توانایی جالب توجهی در شناخت پیچیدگیهای شغل خود دارند و همین توانایی را به عاملی برای پیشرفت بدل ساختهاند.
باید بهخوبی هنجارها و قواعد حاکم بر بازار، سازمان و فرهنگکاری پیرامون خودرا بشناسید و پاسخ این سؤال را هر روز دقیقتر بدهید. اطلاعات محیطی از تمام عوامل مؤثر در روند کار میتواند بهشما در مدیریت بهینه، یاری رساند و اوضاع را مهار کند.
-
چگونه اعتمادسازی میکنید؟
بازارها بیش از پول، نوآوری و هرعامل دیگری براساس اعتماد عمل میکنند. بهراستی چگونه همکار شما بدون هیچ سند مکتوبی میلیونها تومان کالا را در اختیارتان قرار میدهد؟ عاملی جز اعتمادِ متقابل قادر بهانجام این کار نیست و هیچ چک یا سفته یا قراردادی نمیتواند جای اعتماد را پُر کند. ازاینرو باید نگاهی دوباره به رویههای اعتمادساز خود داشته باشید و نقاط قوت و ضعف آنها را شناسایی کنید.
شخصیت شما، اعتبار مالی، خوش قولی و همدلی ازجمله رازهای اصلی در فرایندهای اعتمادساز است. بدون اعتماد هیچ پیشرفتی درکار نخواهد بود و شاکلۀ بازارها و سازمان ازهم فرو خواهد پاشید. پس بهتر است هرچه زودتر بهاین عامل مؤثر نگاهی جدیتر داشته باشید.
-
تصمیمات دشوار را چگونه میگیرید؟
در شغل (و البته در زندگی)، شما همواره دربرابر موقعیتهای سخت و تصمیمات دشوار قرار میگیرید. انتخاب گزینۀ مناسب دراین لحظات بسیار طاقتفرساست و برخی افراد را بهطور کامل متوقف میسازد. باید پیش از گرفتار شدن دراین وضعیت، شیوۀ تفکر و تحلیل خودرا در تصمیمگیری بررسی کنید و برای مواجهه با شرایط دشوار آماده شوید.
برخی افراد دراین مواقع تسلیم نظر افراد برتر میشوند و اختیار خودرا به آنها واگذار میکنند. این روش ممکن است دربرخی موارد مؤثر واقع شود؛ اما در مجموع رویکرد بسیار نادرست و زیانباری است. رویکردی که نه تنها باعث ناکامی شما میشود، بلکه روحیه و اعتمادبهنفستان را نیز برای تصمیمگیری ازبین میبرد.
بهتر است برای تصمیم گیری تمام عوامل مؤثر را فهرست کنید و با درنظر داشتن اولویتها و اهداف، گزینۀ مورد نظر را انتخاب کنید. البته اگر نیازمند چیزی بیش ازاین توصیه عمومی هستید، شرکت در دورهها یا مطالعۀ کتب مرتبط با تصمیمگیری را بهشما پیشنهاد میکنیم.
-
چه عینکهایی بهچشم دارید؟
ما بهطور معمول جهان را از پشت پردههای متعدد و عینکهای رنگارنگ میبینیم. این عینکها واقعیات جهان را تحریف میکنند و برداشت نادرستی را بهما تحمیل میکنند. برای مثال، کسیکه براساس تعصبات قومی یا مردسالارانه زندگی میکند، درتمام موقعیتها حق را به همشهری یا همجنس خود میدهد و توانایی مشاهدۀ واقعیات را ندارد.
همین امر درخصوص پیشفرضهای نژادی، سیاسی و طبقاتی نیز صادق است. هرچه بیشتر خودرا از اینگونه تعصبات رها سازید، حقیقت امور را آشکارتر مشاهده خواهید کرد. طبیعی است که عمل براساس واقعیت بیشاز تکیه بر توهمات، موفقیت بههمراه خواهد آورد.
اگر تعصبات و توهمات خودرا نشناسید، فرصتهای بیشماری را از دست خواهید داد و از واقعیت برداشت نادرستی خواهید داشت. پس بهتر است هرچه زودتر برای این مسئله فکری کنید. البته از چشم برداشتن عینک تعصب و پیشداوری چندان آسان نیست و زمان درازی را صرف خود میکند. اما نتیجۀ آن، چنان ارزشمند است که درنهایت ازاین تلاشها خشنود خواهید بود.
-
آیا پیوسته درحال آموختن هستید؟
برخی از ما تصور میکنیم که آموزش در مقطعی خاص از زندگی روی میدهد و پس از آن پایان مییابد. اما این تصور سراسر نادرست است و شکست و ناکامی بهدنبال خواهد داشت. اغلب زنان و مردان موفق در جهان یادگیرندگان همیشگی هستند.
آنها از هرفرصتی برای آموختن نکتهای تازه استفاده میکنند و ذهن و روان و جسم خودرا فعال و آموزشگیرنده نگاه میدارند. طبیعی است که این دیدگاه بهتدریج شخصیت و توانایی آنها را تقویت میکند و موفقیت آنها را نیز بهمانند یادگیری، دائمی میسازد. یادگیری پیوسته، میتواند هرموضوعی را شامل شود.
میتوانید فرایند آموختن را از زمینههای شغلی و مرتبط با زندگی آغاز کنید و آرامآرام دامنۀ آنرا گسترش دهید. خوشبختانه امروزه منابع رایگان مکتوب و تصویری در اختیار اغلب ما قرار دارد و با کمترین هزینه میتوانیم به یکی از یادگیرندگان دائمی تبدیل شویم.
-
آیا شغل فعلی خودرا دوست دارید؟
حال پساز پاسخ به تمام این موارد، میتوانید به پرسشی مستقیم دربارۀ حرفۀ کنونی خود بپردازید. دراینجا باید ازخود بپرسید که آیا شغل خودرا دوست دارید و بهآن عشق میورزید؟ این شغل ممکن است هرحرفهای باشد و دراین مرحله میزان درآمد و جنبۀ عمومی آن مدنظر نیست.
- ۹۷/۰۶/۱۲